کودکی که کودک نبود!

کودکی که کودک نبود!

تو مركز پرورش فيل های پارک ملی چیتوان در نپال، اتاقي بود كه يه سري اطلاعات كلي بامزه راجع به نحوه ي جفت گيري و زاد و ولد و دوران بارداري فيل ها به صورت پوستر به ديوارها چسبونده بود. مثلا فيل ها معمولا تك زا هستند و يه مورد استثنا تو اون مركز بوده كه دوقلو زاييده بوده…

اواسط تابستان بود، بيمارم يه دختر بچه يازده ساله… از اون دختر بچه هايي كه خيلي قلمبه سلمبه صحبت مي كنن و شيرين به نظر مي آن…براي درمان دندان دائميش مراجعه كرده بود، ريشه هاي دندان دائميش هنوز به تكامل كامل نرسيده بود و لازم بود براش درمان ريشه تخصصي انجام بشه. قبل از شروع كار مامانش اومد تو اتاق درمان، عين اين جمله رو به زبون آورد كه: خانوم دكتر مراقبش باشين، بالاخره بچست ديگه…

بچه ها وقتي مي شينن رو يونيت دندانپزشكي يه سري ويژگي هاي ثابت و مشترك از خودشون بروز مي دن، اين دختر بچه هم مثل همه بچه هاي ديگه حين درمان زياد سوال مي پرسيد، علاقه داشت بدونه هر لحظه دارم چي كار مي كنم و هر چند دقيقه يكبار مي پرسيد: تموم نشد؟ …وسطاي كار بود كه از طريق يكي از دستيارام فهميدم دختربچه اي كه زير دست من نشسته ازدواج كرده…و من خشكم زد، چون داشتم درمان ريشه مخصوص كودكان رو براي كودكي انجام مي دادم كه هم كودك بود هم نبود…

و مادري كه نمي دونم همون قدر كه به صورت طبيعي و ذاتي نگران روند درمان دندانپزشكي كودكش بود، نگران سلامت رواني ناشي از ازدواج كودكش بود؟ فکر می کنم بود، شاید خودش هم قرباني بود…و كم كم شروع كردم كودك زير دستم رو به چشم ديگه اي ديدن :ناخن هاي بلند لاك زده اش رو ديدم، النگوهاي زياد، حتي مدل لباس پوشيدنش كه بزرگ تر از سنش بود…

تو مركز پرورش فيل روي يكي از پوسترها خونده بودم كه فيل هاي ماده تا حدود يازده سالگي پذيرش فيل هاي نر رو براي جفت گيري ندارند، در دنيايي كه فقط غريزه حكم مي كنه، نه قانون ، نه حقوق بشر و نه اصول روانشناسي، فيل ها از سن مشخصي شروع به جفت گيري مي كنند…

#كودك_همسري

دیدگاه های درج شده:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *